اي مفتخر به طالع مسعود خويشتن # تاثير اختران شما نيز بگذرد
مسيح باز مصلوب
در حالي كه صدا و سيما براي جوان برزيلي كشته شده در مترو لندن بساط نوحه سرايي سر داده در گوشه ايي از شهر ده ميليوني صداي يا للمسلمين زني بلند است كه هل من ناصري ميجويد تا اندكي از سنگيني باري كه بر دوش ميكشد را با او تقسيم كند . شمع زندگي مردي كه آزادي و احترام را براي جامعه مسخ شده اش ميخواست رو به خاموشي است شايد با آخرين و كشيده ترين شعله اش ما را از خواب زمستاني مان بيدار و به ما اشبه الرجال ها درس مردانگي را ياد آوري كند. مرد تنهاي شهر اخته گان ميرود كه با زندگي وداع نمايد و كاري از دستان ما بر نمي آيد جز اينكه با يادآوري اش نگذاريم شعله ايي كه افروخته خاموش گردد . اكبر جان . توايي كه عرق شرم بر پيشاني مسلماني ما هستي مقاومت كن و بمان و با بودنت خواب خفاشان و شب پرستان را آشفته كن متبرك باد نام و ياد تو .
در شهادت يك شمع
راز منوري است كه آنرا
آن آخرين و آن كشيده ترين شعله خوب ميداند .