اين خانه سياه است

اي مفتخر به طالع مسعود خويشتن # تاثير اختران شما نيز بگذرد

Tuesday, July 05, 2005
بزرگي گفته كه بزرگترين فاجعه در زندگي انسان اينه كه به چيزهايي كه دوست داره نرسه ولي در مقابل به چيزهايي دست پيدا كنه كه از اونها متنفره . اگه اين تعريف از شكست درست باشه تمتم زندگي من به فاجعه بوده . ميگن خدا عادله . هنوز معني عدالت رو نتونستم درك كنم . اگه مفهوم عدالت اين باشه كه جرم و مجازات بايدبا هم متناسب با هم باشه كه من الان بايد از خدا طلبكار باشم . چون فكر نميكنم در مقابل مشكلاتي كه د ارم و عذابي كه ميكشم و بديهايي كه مرتكب شده ام تناسبي برقرار باشه . مدتهاست كه خدا از زندگي من بيرون رفته .تقريبا از زماني كه پدرم فوت كرد نماز رو گذاشتم كنار اگه نمازي هم خوندم يا ماه محرم بوده و يا ماه رمضان .خيلي دوست دارم كه دوباره نماز بخونم ، ولي از خدا يه خورده دلگيرم . فكر ميكنم يك صفتي در خدا هست كه در هيچكدوم از منابع اسلامي بهش اشاره نشده و اون لجباز بودن خداست . يعني اينكه اگه پات رو كج بذاري در اون دنيا بر مبني عدالت خدا مجازات ميشي و در اين دنيا هم خدا باهات لج ميكنه و پدرت رو درمياره .خدايي كه در ذهن من وجود داره و اون رو برحسب تجربه احساس كردم به يهوه بيشتر شبيهه تا الله كه رحمان و رحيمه . به هر حال خداي عزيز منو ببخش به خاطر جسارت هام و لطفا بيشتر از اين پدر منو درنيار . سعي ميكنم دوباره نماز بخونم و روزه بگيرم . البته اين بار از ترس جهنمي كه درهمين دنيا درست كردي و بنده هات رو به اون دچار ميكني . گويا عرفا به اين نوع عبادت كردن عبادت سفله گان ميگن . به عنوان يك سفله ازت ميخوام كه كمك كني تا آدم خوبي بشم و بتونم از درياي غضبت فرار كنم . آمين